دریغا بر من
که سیب را فراموش کرده ام ....
زبانت...
ولی قلبت...
نمی دانم ..
نمی دانم ..
دیر است... خیلی دیر...
هوا خاکستری
حاده ها خاکستری
روابط خاکستری
روزا خاکستری
من خاکستری
اون خاکستری
زندگی خاکستری
خاکستری
خاکستری
خاکستری
خاکستری
”
QÖo ûpgæBG ... QÖo ” ëA ”
þñÞ ÿqBG Quok õO {Ûð þPvðõPð õO îø qBG ô
.... þPgBG îø qBG
.... þPgBG îø qBG
.... þPgBG îø qBG
.... þPgBG îø qBG
.... þPgBG îø qBG
? úð ... ïoAk Üc îñì ... îzßG w×ð ïAõg þì
... qôpìA qA
به من ارامش ده
تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده
تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم
بینش ده
تاتفاوت بین این دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من دفتار کنند
آمین
خسته شدم ... کاش هنوز صدایی داشتم که ازت کمک بخوام...
دوست ندارم باور کنم تو این مرحله از زندگی شکست خورده به حساب میام...
دلم واسه ترکیه تنگ شده...
دلم واسه ایران تنگ شده...
دلم واسه تهران تنگ شده...
دلم واسه دستاش تنگ شده...
دلم واسه دستاش تنگ شده...
دلم واسه دستاش تنگ شده...
بالخره یه روز حقمو فریاد میزنم ...
فاصله قده یه دنیاست بین دستای تو و من
من دارم تو آدمکها میمرم....