
باشد .. باشد ...
حال که این طور دوست داری ، باشد..
برو..
برو..
برو..
ولی اگه خواستی زمانی بازگردی من همین دیوانه باقی خواهم ماند...
دیوانگی عادتی شده است ...
می دانم که دیوانه شدن در چرخ پر سرعت پیشرفت مسخره است...
می دانم .. خوب می دانم...
برای چندمین بار امشب هم فراموشت می کنم...
با یه بغل گل خوشبختی
با یه بغل گل آرزوهای سفید
رویای شبم طالعه سفیدت ...
باز نوک انگشتانم تیر می کشد ... به این هم دارم عادت می کنم...