در حالیکه از تلاقی با چشمات دلشورهء بدی گرفته بودم ...
استدلالم را برای از یادت بردنت ، فراموش کردم ...
و باز از دیشب در چشمات جا مانده ام ...
و باز از دیشب نوک انگشتانم تیر میکشد...

ولی در توانم نیست تغییر قوانین ...
و از یاد بردنت قانونیست بدونه تبصره...

کاشکی چشمات مال من بود