ازت حالم بهم می خوره ...
از تو...
تو و تو ... حالم بهم می خوره ...
از ادمایی که مغزشون اندازه نخوده حالم بهم می خوره ...
از کار حالم بهم می خوره ... از بیکاری حالم بهم می خوره ...
ازت حالم بهم می خوره ...
از خونه حالم بهم می خوره ...
از بیرون حالم بهم می خوره ...
از ساعت بدم میاد ...
از رسوندنت به ایستگاه حالم بهم می خوره ...
از نگاه کردن به خط عابر پیاده متنفرم...
از ساعت متنفرم...
از رانندگی حالم بهم می خوره ...
از ماشین حالم بهم می خوره ... تمیزش دیوونم میکنه ...
از اینده حالم بهم می خوره ...
مخصوصا از نوع روشنش ...
از دستات بدم میاد ...
از چشات که همه جا رو میبینه غیر ازچشای منو حالم بهم می خوره ...
از یاهو مسنجر با تموم مورچه های توش متنفرم...
از بالا ، پایین کردن اهنگای دنیا به امید یکیش که ارومم کنه حالم بهم می خوره ...
از امید حالم بهم می خوره ... مخصوصا از دو نوع به زندگی و به فردا ...
از انتظار اومدن یه روز که روز من باشه حالم بهم می خوره...
از اورکات حالم بهم می خوره ...
از حرف زدن با عکست متنفرم...
از خودم ، ازت حالم بهم می خوره...
ای کاش...
...
...